آبان 96
تا سی ماهگی جالبه بدونی سی امین ماهگردت رو با سومین ماهگرد عمو یکی بود و بعداز ظهر همه خونه ما بودن و بهتون تبریک گفتن آبانی خیلی داریم و پرچم این ماه حسابی بالاست این ماه کلی تولد داریم تولد پوریا عزیز و پیوند جون، زن عمو مریم ، خاله مهری ، خودم و مهسا جون. بعد از کباب به پیتزا علاقه داری بیرون بودیم که اینقد گفتی پیزا پیزا که بابایی به افتخار پسری بردمون رستوران تراس روز 11 و 12 آبان هم که مامانی روضه داشت و کلی مهمون داشتیم و همگی خونه مامانی بودیم و کلی بهت خوش گذشت جالبه بدونی روز بعد از روضه یکدفعه ی لیوان رو برعکس دستت گرفتی رو بردی نزدیک صورتت و شروع کردی خوندن: عمه بابایی عمه بابایی بعد دستت رو رو صورتت گرفت...